یادش بخیر!!!!!!!


سکوتی به وسعت دلتنگی...

ღ♣ஜ♫●•▪Lovely●•▪♫ஜ♣ღ

 من يک شکلات گذاشتم توي دستش .او يک شکلات گذاشت توي دستم .

من بچه بودم . او هم بچه بود. سرم را بالا کردم او هم سرش را بالا کرد . ديد که مرا ميشناسد .
خنديدم . گفت :« دوستيم ؟ »
گفتم : «دوست دوست »
گفت : « تا کجا؟‌»
گفتم : دوستي که « تا » ندارد !.
گفت : « تا مرگ ! »
خنديدم و گفتم : « گفتم که تا ندارد ! »
گفت : « باشد ، تا پس از مرگ !‌»‌
گفتم :‌« نه نه نه ، تا ندارد !!!!!!!


نظرات شما عزیزان:

یه دختره!
ساعت0:50---17 خرداد 1391
پاسخ:مرسی عزیزم. *__* نه با فایرفاکس کار نمی کنه!!!!! :( :(

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در چهار شنبه 3 خرداد 1391برچسب:,ساعت 11:25 AM توسط GhazaleH & ReyhaneH| |


Power By: LoxBlog.Com